آرام و خاموش ، نا فهمیدنی
تنها و بی قرار ، کمی هم درستکار !؟
من خودم می دانم که چه لحظه ای غمگینم
و کدامین لحظه شادم .
اما تو نمی دانی .
وقتی از بلندی به پائین می افتم
می دانم که چگونه به نرمی روی شن ها بیفتم
و همان جا لحظه ای استراحت کنم !؟
من می دانم که چگونه زیر باران بروم
بدون آنکه خیس شوم و سرما بخورم !؟
هنوز هم همانم که هستم
" آرام و نا فهمیدنی "
راستی
تو می توانی بخوابی بی آنکه چشمانت راببندی ؟
یا اینکه حر ف بزنی بی آنکه صحبت کنی ؟
تو بلدی گریه کنی بی آنکه از چشمانت اشکی بریزد ؟
یا اینکه بخندی و چهره ات خندان نشود ؟
ولی من می توانم
به چشمانم خیره شو و نگاه کن !
همه را می بینی .
فقط کمی به چشمهایم خیره شو
من همیشه همانم که بودم
آرام و نا فهمیدنی !؟
یک واقعه جالب از تاریخ
می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس درماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود ، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت . در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعیین شده بود ، دکتر مصدق رفت و به نمایندگی هیات ایران روی صندلی نماینده انگلستان نشست .
قبل از شروع جلسه ، یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای نماینده هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست ، اما پیرمرد توجهی نکرد و روی همان صندلی نشست ..
جلسه داشت شروع می شد و نماینده هیات انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خویش بنشیند ، اما پیرمرداصلاً نگاهش هم نمی کرد .
جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای نماینده انگلستان نشسته اید ، جای شما آن جاست.
کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد و بیخ پیدا میکرد که مصدق بالاخره به صدا در آمد و گفت :
شما فکر می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی نماینده هیات انگلیسکدام است ؟
نه جناب رییس ، خوب می دانیم جایمان کدام است ..
اما علت اینکه چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستم به خاطر این بود تا دوستان بدانند برجای دیگران نشستن یعنی چه ؟
او اضافه کرد که سال های سال است دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست و ایران سرزمین آبا و اجدادی ماست نه سرزمین آنان ...
سکوتی عمیق فضای دادگاه را احاطه کرده بود و دکتر مصدق بعد از پایان سخنانش کمی سکوت کرد و آرام بلند شد و به روی صندلی خویش قرار گرفت.
با همین ابتکار و حرکت ، عجیب بود که تا انتهای نشست ، فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفته بود و در نهایت نیز انگلستان محکوم شد .